نام دیگر گلپا

نام دیگر گلپا

به گزارش پیلانو به نقل از ایسنا، چهل وهشتمین نشست تخصصی ـ آموزشی «آیین آواز» به بزرگداشت استاد اکبر گلپایگانی اختصاص داشت. این نشست، در دومین سالگرد درگذشت استاد و با مبحث محوری «گلپا؛ مهم ترین آشنایی زدای آواز ایرانی» در موزه موسیقی ایران برگزار شد.

نامِ دیگرِ گلپا

نشست با صحبت های مسعود اعرابی، شاعر و کارشناس زبان و ادبیات فارسی شروع شد که اظهار داشت: نام گلپا بزرگ تر از آن است که در جمع عاشقانش به توصیف آدمی بی نام و اعتبار در عصر یکشنبه آبانیِ بی باران در موزه موسیقی نیاز داشته باشد. نامش را می دانید و شهرتش را هم. می دانید که آواز، نام دیگرش بود. او شناسنامه آواز نوگرایانه ایران بود و همین برای معرفی او و موسیقی آوازی سرزمینی بزرگ کافی است؛ بالاتر و بی نیازتر از درج در تاریخ نگاری دستکاری شده یکصد و بیست سال آواز ایرانی. نامش تا چهل وچند سال پیش آوازی رسا بود و از چهل وچند سال پیش، آوازی در سکوت؛ در سکوتی فرو رفت بس رساتر از آن که به کلمات محتاج باشد.
او اضافه کرد: نامش هرچه بود به ترانه و ترنم تنیده بود؛ نمی شد و نمی شود نامش را به زبان آورد و در مصوت بلند پایانی اش تحریرِ «آ» را نشنید! نامش آن قدر بلند که با نام مهم ترین برنامه موسیقایی تاریخ معاصر هم وزن، هم قافیه و همزاد است. می گوییم گل ها و می شنویم گلپا؛ و اگر گلپا نشنویم از گل ها چیزی نشنیده ایم!

جایگاه بی بدیل گلپا در آواز و موسیقی

میرعلیرضا میرعلی نقی، پژوهشگر موسیقی، سخنران بعدی بود که با مبحث «راز نو؛ ساز نو؛ آواز نو» به جایگاه بی بدیل گلپا در آواز و موسیقی پرداخت و از جفایی که به این نام و جایگاهش روا داشته شد سخن گفت.
میرعلی نقی اضافه کرد: خصوصیت های فردی و هنری استاد گلپایگانی همچون هوش و فراست قابل توجه بود. او ذوق و درخشش فوق العاده ای داشت و هرکسی که او را دیده یا ملاقات کرده، مجذوب شخصیت و هنر او شده است.

تقسیم تاریخ تحول آوازی به قبل و پس از گلپا

در ادامه، محمود گلپایگانی، برادر اکبر گلپایگانی، در این آئین ضمن اشاره به اهمیت جایگاه گلپا در موسیقی ایرانی، خاطرات و نظرات خویش را در رابطه با تاریخچه و تحولات موسیقی سنتی ایران بیان کرد و اظهار داشت: حق خاندان گلپایگانی بر آواز ما بی انتهاست. خلاقیت و نوآوری استاد اکبر گلپایگانی در عرصه آوازی نقش بسیار مهمی داشت. از اولین اجرای رسمی آوازی گلپا که از رادیو پخش گردید، ۶۴ سال می گذرد. نقش گلپا در حوزه سنت موروثی و پایه های آموزشی بسیار اهمیت دارد و تاریخ تحول آوازی در یکصد سال اخیر را می توان به قبل و پس از گلپا تقسیم کرد.
او ضمن اشاره به اهمیت و تأثیرگذاری گلپایگانی در توسعه و نوآوری در موسیقی سنتی اظهار داشت: او نقطه عطف و تحول در رویکرد به شعر، اجرا و آموزش موسیقی در ایران بود. گلپایگانی در آموزش و تربیت نسل های بعدی نقش مهمی داشت. آداب صحنه، مدیریت مالی و رفتار اجتماعی از خصوصیت های منحصربه فرد این هنرمند فقید است.

گلپا، معمار آواز ایران

جاوید عباسی فلاح، آوازخوان و آوازپژوه، هم در این آئین ضمن مقایسه اولین آوازهای ضبط شده در زمان قاجار با آثار معاصر، در رابطه با شباهت ها و تفاوت های فرم و ساختار آواز در آن زمان و الان سخن گفت.
او ضمن اشاره به نقش و تاثیر استادانی چون تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، غلامحسین بنان و ایرج بر شیوه آوازی گلپا اظهار داشت: این خواننده با تأثیرپذیری از آن استادان، فرم ثابت آواز و خصوصیت های خاص خویش را داشت.
عباسی فلاح در رابطه با مفهوم «آشنایی زدایی» توضیح داد: این مفهوم که اولین بار توسط فرمالیست های شوروی عنوان شد و سپس دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی آنرا وارد ادبیات و موسیقی ایران کرد، به مفهوم ایجاد نوآوری در هنر است؛ یعنی هنرمند شنونده را به تفکر وادارد و از مسیرهای زیبایی شناسانه، لذت و اندیشه را هم زمان پدید آورد. چنین خصوصیت ای در آثار گلپا مشهود است.
او ضمن اشاره به نمونه هایی از آوازهای استاد گلپایگانی همچون «برگ سبز ۱۹۸» و «گل های جاویدان ۱۵۷» و وجود نوآوری و آشنایی زدایی در آنها اظهار داشت: استاد گلپا به عنوان معمار آواز ایران از دانش و محتوای آوازی پیشینیان بهره برد و بنایی جدید ساخت. میراث وی در فرهنگ موسیقی کشور، ناملموس و بی نظیر است و تاثیر هیچ یک از خوانندگان پیشین را نمی توان در آثار او نادیده گرفت. چنین میراث فرهنگی و هنری باید حفظ و ارج نهاده شود.
در ادامه، جاوید عباسی فلاح در سخنانی با عنوان «گلپا؛ مهم ترین آشنایی زدای آواز ایرانی» اظهار داشت: مفهوم آشنایی زدایی که توسط نظریه پردازان فرمالیست شوروی مطرح شده، از جانب استاد شفیعی کدکنی برای ادبیات پیشنهاد و سپس توسط علی شیرازی در موسیقی و آواز بسط داده شد. در تعریفی گسترده، آشنایی زدایی شامل تمام شگردها و فنونی است که هنرمند از آن بهره می گیرد تا جهان اثر را به چشم و گوش مخاطب بیگانه نماید. هنرمند با تغییر در تمهیدات کهنه و تکراری، سبب برجسته شدن فرم و پدیدآمدن زبان ادبی و موسیقایی تازه می شود.
او اضافه کرد: برای درک بهتر این مفهوم، اگر آوازهای ایرانی ضبط شده از زمان قاجار تابحال (از سال ۱۲۸۴) را بررسی نماییم ـ مانند آثار هلن الدوله، اقبال آذر، ظلی، قمر، روح انگیز، طاهرزاده، ادیب خوانساری، تاج اصفهانی، بنان و شجریان در دشتی محمودی خوانساری ـ درمی یابیم که همه این خوانندگان در طول این مدت ۱۲۰ ساله، یک وجه مشترک دارند و آن، فرم ثابت آواز است. به عنوان مثال، در دستگاه سه گاه، به طور معمول آواز از گوشه درآمد شروع می شود و بعد از زابل، مویه، مخالف و مغلوب به فرود می رسد. البته آثار بنان و ایرج تفاوت هایی دارد؛ بنان با بم خوانی و آرامش، شعر را به شنونده منتقل می کند و از اوج خوانی شهری دوری می جوید. ایرج هم با وضوح اشعار، تناسب تحریرها و اجتناب از ردیف خوانی محض، سبکی متمایز آفرید.
عباسی فلاح اضافه کرد: اما وقتی به استاد گلپا می رسیم، آشنایی زدایی در آثار او موج می زند. او از هیچ کس کپی برداری نکرد و فرم جدیدی از آواز را خلق کرد؛ کاری بس دشوار. در آوازهای “برگ سبز ۱۹۸” و “گل های جاویدان ۱۵۷”، از گوشه هایی آغاز می کند که قبل از آن سابقه نداشته است. به باور من، یکی از معیارهای خلق اثر جدید آن است که نمونه مشابهی از پیش وجود نداشته باشد و در رابطه با آثار او دقیقا چنین است.
او اضافه کرد: همه خوانندگان بزرگ میراث ناملموس فرهنگی اند و گلپا هم میراث ناملموس است و هم معمار آواز ایران؛ چونکه آواز ایرانی را با همه عناصرش به زیبایی معماری کرده است. آوازهای او فراتر از ردیف خوانی است و به قول آقای علی شیرازی، حالت روایتگری دارد. گاه روایتگری از ردیف داریم و گاه از مفهوم اشعار و حال وهوای شاعر و خواننده؛ یعنی درد دل با مردم و دلربایی، که کاری دشوار و فراتر از توان صوتی و دانش است؛ چیزی درونی و الهام شده.
او در آخر اظهار داشت: گلپا و ایرج آواز را مردمی کردند و باعث شدند آواز جایگاه واقعی خویش را بیابد؛ در صورتیکه تا قبل از آنان، تنها دوست داران خاص موسیقی به آواز گوش می دادند.

به طور خلاصه نامش تا چهل وچند سال پیش آوازی رسا بود و از چهل وچند سال پیش، آوازی در سکوت؛ در سکوتی فرو رفت بس رساتر از آن که به کلمات محتاج باشد. می گوییم گل ها و می شنویم گلپا؛ و اگر گلپا نشنویم از گل ها چیزی نشنیده ایم! آوازهای او فراتر از ردیف خوانی است و به قول آقای علی شیرازی، حالت روایتگری دارد.

منبع: