به بهانه نمایشگاه عبدالحمید قدیریان؛ رضا میرکریمی از ضیافت نور و رنگ نوشت

به بهانه نمایشگاه عبدالحمید قدیریان؛ رضا میرکریمی از ضیافت نور و رنگ نوشت

پیلانو: به گزارش پیلانو، میرکریمی اعتقاد دارد راه دشوار و به ظاهر بی اجر و مزدی که عبدالحمید قدیریان به تنهایی و بدون هیچ حمایتی از سال ها قبل شروع کرده، شنا کردن برخلاف جریان مسلط واق گرایی کور و سیاه اجتماعی است.

به گزارش پیلانو به نقل از مهر، نمایشگاه نقاشی و مجسمه های عبدالحمید قدیریان با عنوان «نور هدی، حسین است و بس» که ۱۶ دیماه در فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد، تا روز ۱۰ بهمن ماه تمدید شده است.
در میان هنرمندان و مدیرانی که از این نمایشگاه بازدید کرده اند، نام رضا میرکریمی هم به چشم می خورد که اتفاقاً برای این نقاشی ها و آثار یادداشتی هم نوشته است.
متن یادداشت رضا میرکریمی در رابطه با نمایشگاه «نور هدی، حسین است و بس» را در ادامه می خوانید:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ
خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است…نور ۳۵
امروز پس از دوره ای پر از آشوب ذهنی و سرشار از قیل وقال بی حاصل در فضای مجازی و دنیایی، در دوره ای که حتی برای حضور در مراسم و محافل فرهنگی هم دل و دماغی ندارم، بی درنگ و مشتاق دعوت دوست هنرمندم عبدالحمید قدیریان را برای حضور در نمایشگاه نقاشی هایش در فرهنگسرای نیاوران می پذیرم.
با شناختی که از نگاه آرمانی و معرفت گرایی او دارم خودم را برای ضیافتی از نور و رنگ آماده می کنم، در وانفسای جامعه نفس گرای امروز، چالش سخت نقاش در به تصویر کشیدن روح ملکوتی این عالم متظاهر، برای روح خسته من حکم واهه ای در کویر دارد که فارغ از نقدهای زیبایی شناسانه و هنری و بدون اشاره به کم و نقصهای لاجرم این راه پرنشیب، می شود در سایه خنک آن زنگار ناامیدی از تن شست.
کنکاش هنرمند در جستجوی یافتن راهی برای آسمانی کردن زمین و به پرده کشیدن تقابل ازلی نور با ظلمت، گاهی ناموفق است و گاه اعجاب انگیز. ولی باوجود برخی نقصان ها چالشی متفاوت و فرصتی مغتنم است. تمسک بی تقیه نقاش به تفسیرش از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بعنوان جلوه های نور الهی در محتوای آثارش و به کارگیری نور بعنوان عنصر رهایی بخش در تقابل با دود و آتش و سیاهی، در فرم زیبایی شناسی، تلاشی است نسبتاً موفق در فاصله گیری از هنر شمایل گرای کلیسائی که تلاش در زمینی کردن آسمان دارد.
بی خودی اغراق نمی کنم، راه دشوار و به ظاهر بی اجر و مزدی که قدیریان به تنهایی و بدون هیچ حمایتی از سال ها قبل شروع کرده، شنا کردن برخلاف جریان مسلط واقع گرایی ِ کور و سیاه اجتماعی است.
و در این عصر ترک تازی انسان و ماشین و مجاز، تهاجم ناتورالیست های به آخر خط رسیده و گرفتار تکرار شده، در تقابل با هرجنبش آرمانی از این جنس، دور از انتظار نیست.
پشت سرش شنیده ام که او را «دُن کیشوت ِ نقاش» خطاب می کنند و متهم است به سفارشی سازی، اینها به جسمانی و تاریک زندگی کردن، خو کرده اند و چون دنیا را داد و ستدی عریان می بینند، درک استقلال رای دیگران برایشان دشوار است، خودم هم کم از این طعنه ها نشنیده ام، طعنه هائی که لاجرم باید شنید.
خلاصه این راه، دل و جرأت نوح می خواهد برای ساختن کشتی در صحرا.»

منبع: