سریال ها و موسیقی کره چگونه دنیا را تسخیر کرد؟

سریال ها و موسیقی کره چگونه دنیا را تسخیر کرد؟

به گزارش پیلانو، تولیدات فرهنگی هنری کره این روزها بخش بزرگی از دنیا را تسخیر کرده اند. پدیده ای که از آن بعنوان «هالیو» یا موج کره ای یاد می شود. اما علت چیست و چرا این محصولات فرهنگی، از فیلمهای سینمایی گرفته تا سریال ها و آثار موسیقایی به ناگاه دنیا را مجذوب خود کرد؟
پاسخ به این پرسش در برنامه «آئینه جادو» رادیو نمایش با اجرا و کارشناسی سعید اسلام زاده و همینطور با حضور محسن سوهانی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش با نگاهی صدمه شناسانه به بحث گذاشته شد که بخشی از آنرا به انتخاب ایسنا می خوانید.
پرسش اینجاست که چطور کشوری مانند کره که طی دهه های اخیر هم تحت استعمار بوده، هم شاخصه های پایین توسعه را داشته و حتی زبانش هم انگلیسی نیست و در نزدیکی ما در قاره آسیاست، توانست به این جایگاه در صنایع خلاق فرهنگی برسد؟
سوهانی در پاسخ به این سؤال و اساسا در رابطه با جریان کره ای چنین توضیح می دهد:
«خیلی جالب است اما ریشه این موج تبلیغی و برندسازی کره به همان کهکشان مارکُنی و رادیو برمی گردد؛ یعنی در سال هایی که کره تحت سیطره ژاپن بوده و هویت ملی و دینی اش بسیار تحت تأثیر استثمار و استعمار و در خطر نابودی بود اما با یک روش درست تلاش می کند با همین ابزار رسانه، ایجاد همگرایی کند.
رسانه ها قابلیت هایی دارند که برجسته ترین شان همان تصویرسازی و خیال آفرینی است. این که یک تصویر جذاب آرمانی در ارتباط با آینده بسازد. این مهم ترین نکته ای بود که آمریکایی ها برخلاف آلمان نازی یا شوروی سابق در روش ارتباطی شان از آن استفاده کردند و فرهنگشان را هژمونی کردند و کره ای ها هم میتوان گفت در ادامه ی همین مسیر بودند.»
«اگر بخواهیم از نظر روشی تطبیقی بدهیم، ریشه اش را اتفاقاً در نمایش های رادیویی کره ای دیدم و این خیلی جالب است. ما گفتیم رادیو وارد ایران شد و یک واحدی به نام نمایش رادیویی در ایران به وجود آمد، عمده کارهایی که ما در اینجا تولید کردیم آثار اقتباسی یا صد درصد غربی بود و اصلا مقوله تئاتر و نمایش در ایران با ترجمه وارد شد؛ یعنی کارهایی از نویسندگان غربی ترجمه می شد. بعنوان مثال کاری در سطح «در انتظار گودو» که یک متن معروفی از ساموئل بکت است. این اثر ناشی از تجربه زیست انسان غربی است و با فرهنگ ایرانی ۱۸۰ درجه مغایرت دارد؛ اصلا ایرانی جماعت در قاموسش چیزی به نام نهیلیسم یا پوچ گرایی گنجانده نشده و در بدترین شرایط هم همیشه تلاش کرده امید و انگیزه داشته باشد. این تعارضات فرهنگی سبب ایجاد نگاهی شده است که از آن میتوان بعنوان نگاه تحت تأثیر نام برد. اما آنها آمدند از راه همین نمایش های رادیویی در سال ۱۹۷۲ میلادی، هویت محور پیش رفتند. این کلیدواژه هویت محوری نکته بسیار مهمی است.»
«کره ای ها در شرایطی که تحت سیطره ژاپنی ها بودند، روی ملی گرایی، سلحشوری و همگرایی کار می کردند؛ این خصوصیت را در ادبیات داستانی، در تولید نمایش های رادیویی و بعد هم تلویزیونشان می شد دید و همین مسیر هویت محوری را پیش می بردند. آنها در کارهایشان به دنیال خودباوری بودند در حالیکه ما گاه در کارهایمان حتی خودمان را تخطئه می نماییم. به صورت مشخص دو سریال مطرح (عشق و جاه طلبی) در کره کار شد. در شرایطی که دیدند خیلی تحت تأثیر صنعتی شدن، درحال دور شدن از فرهنگ روستایی و بومی شان هستند، این عشق و جاه طلبی آمد و حس فرهنگ نوستالژیک یا خاطره انگیز زندگی در فرهنگ سنتی روستاهای کره را احیا کرد. این دقیقاً نخستین سریال هایی بود که در کره تولید شد که همزمان با پیدایش تلویزیون و شروع روند سریال سازی در این کشور بود.
اینها کارهایی بود که واقعاً زمان پخش، شهر خلوت می شد. اما آن سال ها ما چه ساختیم و چقدر از کارهایمان هویت محور بود؟ جریان فیلم فارسی ما کجا رفت؟ فقط آمدیم وارد سرگرم سازی شدیم و هویت محور عمل نکردیم. در نمایش های رادیویی هم بگونه ای دیگر.
در ادامه هم دولت کره جنوبی مفهوم قدرت نرم را در معادلات جهانی فهمید و یک سرمایه گذاری هوشمندانه و مدیریت متوازن را پیش گرفت.»
«در سال ۲۰۱۴ یک درصد از کل بودجه سالیانه کره به تولید و توسعه صنایع فرهنگی خلاق اختصاص داده شد و بیشتر از یک میلیارد دلار به تربیت سرمایه انسانی متخصصی که روی هویت ملی و بومی کار می کنند هم اختصاص پیدا کرد. نکته اینجاست. نه صرفاً نیروی متخصص بلکه نیروی متخصصی که روی محور هویت ملی و فرهنگ بومی عامه در بدنه اجتماعی کار می کند.»
«در پی این جریان چه اتفاقاتی می افتد؟ سه نمونه را مثال می زنم. فیلمی تولید می شود به نام «همراه با خدایان دو جهان» که این فیلم در اقصی نقاط جهان پخش می شود و از نظر جلوه های ویژه، تکنیک و فن سینما به هالیوود طعنه می زند. یا فیلم «انگل» که همین جریان نشان داده است که می شود سینما را به نفع هویت ملی تسخیر کرد، کاری که ما اگر بخواهیم توسعه مان متوازن شود، با ابزار رسانه و فرهنگ و هنر باید حتما انجام بدهیم.
نمونه شاخص دیگرشان «بازی مرکب» است؛ سریالی که ناگهان می بینیم در همان پلت فرم های نتفلیکس غوغا می کند و پس از ۲۸ روز در ۹۰ کشور بیشتر از ۱۱۱ میلیون مخاطب را جذب می کند و همین یک مورد سبب می شود نتفلیکس تصمیم بگیرد بیشتر از یک میلیارد دلار برای توسعه استودیوهایش روی کشور کره جنوبی سرمایه گذاری کند.»
اما دلایلی که سبب این موفقیت و تحقق برنامه ریزی های فرهنگی کره شده است، چیست؟
«نگاه مدیریت فرهنگی خصوصاً توازن و همه جانبه نگری اش خیلی مهم است. و بالعکس اگر ما سطحی نگر باشیم، یعنی صرفا بیایم بگوییم می خواهیم یکسری سریال پخش نماییم که آمریکایی نباشد و احساس می نماییم فرهنگ کره ای با ما عجین تر است چون حداقل در آن دایره آسیایی بودن می گنجد، این نگاه نیست.
ما خیلی باید دقیق تر و عمیق تر به مولفه فرهنگ نگاه نماییم. حالا این در روند تولید فیلم و سریال کره بوده است،. در موسیقی هم کی پاپ نوع دیگری از تسخیرگری متناسب با فرهنگ خودشان را انجام داد که ناگهان موجی از جوان ها را که از اقصی نقاط دنیا به سمت خودش جلب کرد. البته این ها همه قابل نقد است؛ یعنی همین کی پاپ، صنعتی است که روی آن مطالعاتی شده که چقدر منجر به خودکشی و حتی منجر به بهره کشی و بهره برداری جنسی از جوانان شده است. ازاین رو صحبت من روی روش است. می خواهم بگویم ما آن فرهنگ درست و آرمانی دینی و ایرانی اسلامی خودمان را با این روش می توانیم تسخیر نماییم، به هر حال این نگاه همه جانبه یک تیر با چند نشان بود. توسعه متوازن فرهنگی می شود یک تیر با چند نشان.
چرا؟ چون یک دفعه این موج سبب شد ناخودآگاه جهان درگیر مساله کره جنوبی شود، علاوه بر این، درآمدزایی خیلی خوبی که از محل تولید فیلم و سریال به دست می آمد که خیلی نکته قابل تاملی برای مدیران فرهنگی ماست. در سال ۲۰۲۰ درآمد کشور کره جنوبی از محل صنایع خلاق فرهنگی شامل فیلم، سریال، موسیقی و… با درآمد کشور ما از محل صادرات فرهنگی تقریبا برابر بوده است.»