ستار اورکی از علاقه اش به موسیقی فیلم گفت

ستار اورکی از علاقه اش به موسیقی فیلم گفت

به گزارش پیلانو، موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه های تاریخ شفاهی، بمناسبت زادروز ستار اورکی آهنگساز مطرح فیلمهای سینمایی قسمتهایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر نموده است.

به گزارش پیلانو به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ادامه انتشار سلسله برنامه های تاریخ شفاهی توسط موزه سینما، بمناسبت زادروز ستار اورکی آهنگساز مطرح فیلمهای سینمایی قسمتهایی از گفتگوی این هنرمند انتشار یافته است.
ستار اورکی آهنگساز مطرح سینمای ایران اظهار داشت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیر ماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم. در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین مبحث سبب شد به موسیقی بسیار علاقه مند شوم و آنرا دنبال کنم.
وی با اشاره به اینکه فکر نمی کرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل گردد، اضافه کرد: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خویش را رها نماییم. بنابراین ما از نخستین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانیکه جنگ شروع شد من ۱۱ ساله بودم و در انتها جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمی توانستم نسبت به جنگ بی تفاوت باشم و بنابراین گروهی را ایجاد کرده بودیم که دایما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری می کردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» افزود: در آن مقطع مادرم به علت سن کم من، مخالف حضور من در میدان جنگ بود، اما من نمی توانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بی تفاوت باشم.
اورکی بیان نمود: در اهواز فیلم «فرار به سمت پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آنرا در ذهن دارم. من بیشتر از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آنرا گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
وی با اشاره به اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، اضافه کرد: زمانیکه فیلمهای مسعود کیمیایی را می دیدم، صدای تلویزیون را می بستم و با عنایت به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی می ساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر نمود چونکه مجبور بودم خویش را با تصاویری که به دستم می رسید تنظیم کنم و هر آن چه تصویر از من می خواست را ارائه دهم.
وی اضافه کرد: زمانیکه به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی نخستین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قایل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل می دهد. او زمانیکه فیلمنامه ای را می نویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانس بندی ها تاکید می کند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفت وگوهایی که انجام می دهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ می بینم.
اورکی اظهار داشت: یادم می آید من و زنده یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من اظهار داشت که مقرر است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سر انجام نرسید. تا این که سال ها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی می خواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را در رابطه با کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانیکه کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان هم اکنون یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در این مدت بسیار از او آموخته ام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفه ای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
سکوت در فیلم، موسیقی است
اورکی در قسمت دیگری از صحبت های خود اظهار داشت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته می شود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوت ها در فیلم، موسیقی به حساب می آید. همینطور فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و بعد از آن صداگذاری و همچنین دیالوگ های بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل می دهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثرگذاری کمتری خواهد داشت.
وی همینطور افزود: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چونکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است.
اورکی در انتها بیان نمود: برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خویش را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم چونکه هر چه دارم از مردم است. همیشه خویش را مرعوب و بدهکار خاک کشورم و مردم آن می دانم.