در گزارش پیلانو مطرح شد؛ ناگفته های بازار موسیقی در دوران جنگ، آثاری که گمنام تولید شدند

در گزارش پیلانو مطرح شد؛ ناگفته های بازار موسیقی در دوران جنگ، آثاری که گمنام تولید شدند

به گزارش پیلانو مدیر یکی از مجموعه های قدیمی فروش محصولات موسیقی از تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی در سال های دفاع مقدس و شرایط ویژه آن دوران سخن گفت.

خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خونین شهر، شهر خون و قیام آزاد شد»؛ یک مارش نظامی تهییج کننده و بعد ادامه ماجرا… این صدای ماندگار محمود کریمی علویجه و پس از آن مارش نظامی معروف و مشهوری است که هنوز در گوش های بچه های دهه ۶۰ و قبل تر از آن جا خوش کرده و شاید یکی از موسیقی های ماندگار این نسل باشد که هیچگاه فراموش نمی گردد. اصلا بسیاری از موسیقی های آن دوران فراموش نمی گردد.
کاری به خوب و بد بودن، معتقد بودن و نبودن و… نداریم اما مگر می شود نواهای برآمده از حنجره و ساز و ملودی افرادی چون صادق آهنگران، غلام کویتی پور، حسین فخری، محمد گلریز، حسام الدین سراج، اسفندیار قره باغی، احمد علی راغب، رشید وطن دوست، جمشید نجفی، مهرداد کاظمی، حمید شاهنگیان، گروه کامکارها و گروه چاووش را فراموش کرد؟ بطور قطع هر شنونده ای با آثار این هنرمندان و سایر افرادی که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی خاطرات تلخ و شیرین فراوانی دارد. یکی انگیزه پیدا کرد تا به جبهه عزیمت کند، یکی شاید با نوایی یاد فرزند، همسر، مادر و پدر شهیدش می افتد، یکی هم یاد یاران جبهه ای می افتد که در قامت جانبازی و آزادگی برایش مملو از رویاها و روایت های تلخ و شیرین است… اینها واقعا موزه موسیقی اند در دوران هشت ساله ای که دفاعش مقدس بود و هست.
حالا حدودا ۳۱ سال از آن دوران گذشته، ۳۱ سال از تولید این موسیقی ها هم گذشته، موسیقی هایی که نه سفارشی برای آنها داده می شد و نه از ارکسترهای باشکوه این سال ها خبری بود. این ها روایت هایی برآمده از دل و اندیشه ای بود که به معنا و مفهوم مطلق کلمه برای آنچه از آن بعنوان دفاع از آب و خاک نامیده می شد، خلق و این چنین در ذهن ها ماندگار شد، چون «واقعا» سفارشی نبود. نواهایی که شاید طی آن دوران در چارچوب آلبوم های منسجم و تر و تمیز به مردمان آن روزگار عرضه نمی شد اما بطور قطع روایت گر خاطراتی پر از پرسش و شگفتی از هنرمندانی بود که در سخت ترین شرایط دست به تولید آثار ماندگار زدند. اینکه این آثارچگونه و در چه قالبی به مخاطب عرضه می شد خود می تواند دربرگیرنده خاطرات جالبی باشد که معدود فروشندگان آثار موسیقایی آن دوران می توانند حرف های در خور توجهی برای گفتن داشته باشند. شرایطی که بطور قطع در فرایند این روزهای تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی این دوران نمی گنجد و عموما بر محور خرده فعالیت ها و خاطراتی می چرخد که هر روایت گری می تواند از آن برداشت متناسب با آنچه در فهم او اتفاق افتاده، داشته باشد.
یکی از این مجموعه ها مرکز موسیقی بتهوون است که بعنوان یکی از قدیمی ترین فروشگاه های عرضه محصولات موسیقایی دوران پرفراز و نشیبی را طی کرده و الان پس از درگذشت کریم چمن آرا و محسن چمن آرا توسط برادران بابک و آرش چمن آرا فرزندان محسن چمن آرا اداره می شود، مجموعه ای که حالا بعنوان «خانه موزه بتهوون» فعالیت نموده و یکی از اصلی ترین اماکن فروش محصولات موسیقایی است که بسیاری از اهالی موسیقی با آن خاطرات و رویدادهای متفاوتی را تجربه کرده اند. همین شرایط بهانه ای شد تا به سراغ بابک چمن آرا رفته و به بهانه هفته دفاع مقدس این دفعه درباره نحوه عرضه و فروش محصولات موسیقایی در رابطه با دوران دفاع مقدس پرس و جو نماییم که حاصلش برای نگارنده دربرگیرنده نکات جالب توجهی بود.
وقتی خیلی ها نمی دانستند باید چه گوش دهند و چه گوش ندهند؟
بابک چمن آرا در ابتدای صحبت های خود به روزهای پرفراز و نشیب موسیقی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی اشاره نمود و اظهار داشت: از وقتی تولید و نشر موسیقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ متوقف گردید، موسیقی در شرایطی قرار گرفت که باید دور میدانی می چرخید تا راه خویش را پیدا کند. حتی در همان سال ها خیلی ها نمی دانستند باید چه گوش دهند و چه گوش ندهند؟ در این زمینه چیزی هم برای خرید و فروش به صورت رسمی وجود نداشت که مخاطبان بخواهند در آن چارچوب گوش شنیداری خویش را تقویت نمایند. البته که از یک سو رادیو و تلویزیون کار خویش را می کرد و ایرانی هایی که از ایران خارج شده بودند هم کارهای خویش را انجام می دادند. در این میان کسانی که به آن سوی مرزها سفر می کردند ممکن بود چند عدد کاست هم به دستشان برسد و آنرا گوش کنند اما به هر حال جریانی از موسیقی که عمومیت داشت، در رادیو و تلویزیون متمرکز بود.
وی افزود: اما زمانی که در سال ۵۹ جنگ شروع شد، طبیعتا آن انرژی و پتانسیلی که از جانب برخی هنرمندان صرف موسیقی انقلابی شده و هنوز گرم این شرایط بود، باردیگر باهم چِفت شدند و آغاز به تولید آثاری در حوزه جنگ و بعد عنوان «دفاع مقدس» کردند. موسیقی ای که برای تهییج مردم، تزریق روحیه به رزمندگان و تقویت وحدت ملی در جبهه و پشت جبهه ساخته می شد و مردم را تشویق می کرد تا در این حوزه حضور پر رنگی داشته باشند. همه اینها قاعدتا هدفی بوده که همه دنبال می کردند و تا حد زیادی هم درست انجام می شد.
چمن آرا اضافه کرد: البته بخشی از ملودی ها که هم در آهنگ های انقلابی و هم در موسیقی های دفاع مقدس استفاده می شد، موسیقی های هیجان انگیزی بود که ملودی اش به ما مربوط نبود و بخشی از آن مربوط به تولیدات کشورهای دیگر بود که توسط سینما و فضاهای دیگر دست اهل موسیقی داخل رسیده بود. یعنی وقتی شما یک چیزهایی را جستجو می کنید می بینید که ملودی ها نزدیک به موسیقی خوانندگان و هنرمندان خارجی هستند که اینجا کلام فارسی به آن اضافه شده است. کمااینکه استفاده از ملودی های خارجی نگاهی بود که در موسیقی پاپ قبل از انقلاب هم زیاد انجام می شد.

وی بیان کرد: البته بخش زیادی از آثار در رابطه با جریان جنگ و دفاع مقدس مربوط به تولیدات سازمان صدا و سیما بود. از جانب دیگر گروه های دیگر هم تلاش می کردند تا حال و هوای خویش را با فضای جامعه آن روز انطباق دهند که از تاثیرگذارترین آنها می توان به گروه «چاوش» اشاره نمود. کما اینکه خیلی از هنرمندان صاحب نام این گروه بارها در گفتگوهای رسانه ای خود پیرامون این شرایط توضیحات لازم را داده اند.
چمن آرا اضافه کرد: شاید کسی فکر نمی کرد این محصولات فرهنگی پرارزش روزی تبدیل به یک آلبوم واحد برای عرضه به مخاطبان شود، اصلا شاید هدف ساخت این آثار بدین گونه بود که می بایست از رادیو پخش می شد تا در شب های پیش از عملیات و آماده کردن نیروهای جنگ به کمک روحیه رزمندگان می آمد. جالب است بدانید که این آثار غالبا دارای ریتم های هیجان انگیزی بود که من به خاطر دارم به علت پرانرژی بودن، حتی مسجدها، مدرسه ها، تعاونی های شهر و روستا و اماکنی که برای جبهه از مردم کمک جمع می کردند، این آثار را مدام پخش کرده و حال و هوای جالب توجهی را در پیرامون خود ایجاد می کردند.
وی خاطرنشان کرد: مبحث قابل توجه اینکه پخش چنین آثار موسیقایی واقعا در زمان خود آنچنان کارکردی داشت که برای همه شهروندان بعنوان یک نیروی برانگیزاننده چه برای کمک و چه برای اعزام به جبهه نقش ایفا می کرد. من می خواستم این را بگویم، جوانی که الان بیست سال داشته و هیچ تجربه ای هم از جنگ و جبهه ندارد حتی اگر امروز این آهنگ ها را بشنود غیر امکان دارد که در او هیجانی به وجود نیاید حالا چه برسد به کسانی مثل من که در بخشی از زندگی شان تجربه جنگ را داشتند و چه افرادی که یک دهه از من بزرگ تر هستند و با جنگ زندگی کردند.
روایتی از نقش سازمان تبلیغات اسلامی در فروش آثار موسیقایی دوران جنگ
چمن آرا در پاسخ به پرسشی در خصوص تعداد هنرمندان فعال آن دوران اظهار نمود: من واقعا نمی دانم به صورت دقیق باید چه اسامی را معرفی کنم که بتواند به صورت کامل معرف هنرمندان و گروه های فعال موسیقی آن دوران برای خلق آثار در رابطه با دوران جنگ تحمیلی باشد. اما تا آنجا که ذهنم یاری می دهد گروه های مانند «چاووش» و هنرمندان و مداحانی چون محمد گلریز، صادق آهنگران، غلام کویتی پور، حسین فخری مجموعه ها و افرادی بودند که بر مبنای یک اتفاق و آرمان خودشان چنین کارهایی را تولید می کردند. شاید آقای کویتی پور و آقای آهنگران هیچ وقت فکر نمی کردند که چندین سال بعد بخواهند آثاری را که برای جنگ در چارچوب نوحه می خواندند در یک قالب شسته رفته تر و تنظیم شده بعنوان یک آلبوم که باید برای آن هم مجوزی وجود داشته باشد، در بازار موسیقی منتشر کنند. همین مبحث به خودی خود نکته جالبی است که چنین آثاری روزگاری تبدیل به یک کالای فرهنگی شده و در چرخه پول، عرضه و تقاضا قرار گیرد.
شاید آقای کویتی پور و آقای آهنگران هیچ وقت فکر نمی کردند که چندین سال بعد بخواهند آثاری را که برای جنگ در چارچوب نوحه می خواندند در یک قالب شسته رفته تر و تنظیم شده بعنوان یک آلبوم که باید برای آن هم مجوزی وجود داشته باشد، در بازار موسیقی منتشر کنندمدیرخانه موزه بتهوون در بخش دیگری از صحبت های خود از سازمان تبلیغات اسلامی بعنوان یکی از مجموعه های فعال عرضه آلبوم های در رابطه با موسیقی دوران جنگ یاد کرد و توضیح داد: تا جایی که یادم است، نخستین کاست هایی که در این قالب و چارچوب در چرخه بازار موسیقی قرار گرفت توسط سازمان تبلیغات اسلامی و از راه حوزه هنری منتشر گردید. البته دقیق نمی دانم که این کاست ها اول مربوط به آثار مناسبتی دهه فجر بود یا دوران دفاع مقدس اما یادم می آید که این آلبوم ها در چارچوب عنوان «سروش پیروزی» و عناوینی شبیه به این در قالب دو یا سه اثر منتشر و در دسترس مخاطبان قرار گرفت. مرکز پخش و عرضه این آلبوم ها هم در فروشگاهی زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی در ضلع شمال شرقی میدان فلسطین بود که مخاطبان می توانستند در دهه ۶۰ این آثار خریداری کنند.
چمن آرا افزود: جالب اینکه تک تک این آلبوم ها هم با استقبال مخاطبان مواجه گردید و هم دربرگیرنده حس نوستالژیک عجیبی بود که هنوز هم ادامه دارد. البته در آن زمان کنار فروشگاه سازمان تبلیغات اسلامی، فروشگاه بتهوون هم این آثار را به فروش می رساند چون که بسیاری از آهنگ های این آلبوم های دارای هیجاناتی بود که هر مخاطبی را می توانست با عنایت به سلیقه ای که دارد، به سمت خود بکشد. البته که خیلی ها را هم یاد خاطرات بد می انداخت چون که ممکن بود در خانواده خود عزیزان رزمنده ای داشتند که یا به شهادت رسیده و یا جانباز شده بودند.
وی اضافه کرد: به هر حال می توان گفت چون دوران جنگ دربرگیرنده یک عزم ملی بوده و دشمن درصدد تجاوز به خاک ایران بود همه به شکلی در این دوران برای دفاع حضور داشتند. در این مجال موسیقی عنصری است که همراه این عزم ملی بود و هرگاه در جایی پخش می شد مردم را تحت تاثیر قرار می داد. من نمی توانم چنین ادعایی کنم که همه مردم تمایل داشتند که این آثار را خریداری کنند اما به خوبی یادم است در زمانی که از فروشگاه های عرضه محصولات صوتی و تصویری بلندگوهایی در پیاده رو وجود داشت و موسیقی این آثار را از همین بلندگوها پخش می کرد، شهروندان لحظاتی مکث کرده و این کارها را گوش می کردند. گویی اینکه همین بلندگوها به مثابه ویترین یک مغازه عمل کرد که آدمها را لحظاتی در محل پیاده رو نگه می داشت و کاری می کرد که آنها با گوش خود موزیک را تعقیب کرده و یاد خاطراتی بیفتند که از جنگ و عزیزان از دست رفته خود داشتند.
در دوران جنگ «آرمان» برای هنرمندان مهمتر از اسم و رسم بود
چمن آرا در این بخش از گفتگو به فصلی بودن تولید و نشر آلبوم ها و کاست های موسیقایی در رابطه با دوران جنگ اشاره نمود و اظهار داشت: نمی دانم اسمش را باید خاطره بگذارم یا نه؟ اما بطور قطع برایم اتفاق خوبی نیست ولی مسئله ای که وجود داشت این بود که این آلبوم ها و مجموعه ها پس از گرما گرم انقلاب و دوران دفاع مقدس تبدیل به کالاهای فصلی شدند و من یادم می آید اگر بعنوان مثال یک نفر در فروردین ماه دنبال کاستی با مضامین انقلابی یا دوران جنگ می گشت حتی در خود فروشگاه سازمان تبلیغات اسلامی و مجموعه های مرتبط هم به سختی می توانست آنها را پیدا کند. هرچه قدر هم که این شرایط مشمول زمان شد، پیدا کردن آلبوم ها هم سخت تر می شد. یعنی اگر تصادفا یک نفر اسفندماه از خارج کشور می آمد و تصمیم داشت بعنوان یک سوغاتی فرهنگی از آلبومی با مضامین انقلابی یا دوران جنگ خریداری کند امکان درستی برای تهیه این آلبوم نداشت. اما به محض اینکه نزدیک به دهه فجر یا هفته دفاع مقدس می شدیم این کاست ها باردیگر در بازار عرضه می شد و اگر فروشگاهی زرنگ بود این پیشبینی را می کرد و آلبوم زیادی را خریداری می کرد تا بتواند چند ماه مشتریان خویش را پشتیبانی کند اما اگر چنین قابلیتی برای فروشگاهی وجود نداشت، آلبوم پس از یک یا دوماه نایاب می شد. این شرایط رویه ای بود که تا سال ها هم تکرار می شد. حتی هم اکنون هم که توزیع محصولات موسیقی به شکل دیگری است، ماجرا به همین منوال است. این برچسب یا خاطره ای است که همیشه در ذهن من از آن دوران تابحال به جای مانده است.
این ناشر افزود: من به خاطر دارم در فروشگاه بتهوون ما همیشه یکسری آلبوم های ذخیره داشتیم که اگر یک خریدار خارج از فصل می آمد و تقاضای آلبوم مناسبتی داشت او را پشتیبانی نماییم. در این چارچوب همان کاست های «سروش انقلاب» به انضمام آثار دیگری از هنرمندان و گروه هایی چون حسام الدین سراج، رضا رویگری، غلام کویتی پور فروش بیشتری نسبت به دیگر آلبوم های ما داشتند. البته بخشی از این ترانه ها و آهنگ ها هم به اتفاقات اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ زمانی که ماجرای ترورها وجود داشت، ارتباط داشت. آثاری که برای شهیدان این عرصه تولید می شد و اتفاقا با استقبال هم روبرو شد. من یادم می آید وقتی در دبستان عضو گروه سرود مدرسه بودم یک بسته با دفترچه کپی شده با ۱۰۰ ترانه و آهنگ وجود داشت که ما مدام اینها را تمرین کرده و از این آهنگ ها استفاده می کردیم. جالب اینکه خیلی ها تا مدت ها نمی دانستند صاحب این ترانه و آهنگ ها کیست؟ حتی شاید آن هنرمندی که بعنوان آهنگساز، ترانه سرا و خواننده فلان اثر در رابطه با انقلاب و دوران جنگ کار را تولید کرده بود، مهم نبود که اسمش معرفی شود یا خیر چونکه آن آرمان مورد نظر مهم بود و این اسامی اهمیتی نداشت. شاید الان هم بسیاری از آثار مهم وجود داشته باشد که کسی از ترانه سرا یا خواننده آن خبری نداشته باشد. جالب است بدانید که ما بعدا متوجه شدیم که فلان آهنگ مربوط به شخصی به نام غلام کویتی پور یا حسام الدین سراج یا محمد گلریز بوده است. یعنی می توان گفت در اینجا شخص مهم نبود، هدف مهم بود.
تدوین و گردآوری آثار موسیقایی دوران دفاع مقدس شرایط منسجمی نداشت
چمن آرا با اشاره به اینکه فروشگاه بتهوون نقش چندانی در نشر و تولید آثار موسیقایی در رابطه با دوران جنگ نداشته است، اظهار داشت: بخش نشر فروشگاه بتهوون در سال ۵۸ تعطیل شد و ما تا سال ۷۳ که «آوا خورشید» کار خویش را شروع کردیم یک وقفه طولانی مدت داشتیم که طبیعتا بر این اساس هیچ کاری هم در حوزه نشر اتفاق نیفتاد. آن موقع عموی بنده (کریم چمن آرا) صرفا فروشگاه را داشت و ممکن بود به بعضی از ناشرانی که در آن زمان به فعالیت مشغول بودند کمک نماید. در این چارچوب شرکت هایی مانند «ظریف پور»، «رنگین کمان» و «طنین صوت» در حوزه موسیقی کلاسیک فعالیت می کردند که مجموعه بتهوون هم در مقاطعی با آنها همکاری می کرد اما به صورت کلی من نمی توانم به این پرسش شما پاسخ بدهم که بتهوون تصمیم داشته یا نداشته که کارهای ماندگار مربوط به دوران جنگ را بعنوان یک آلبوم مجزا منتشر کند چون که اصولا قادر به انجام این کار نبود. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که در دوران جنگ ناشری به آن صورت وجود نداشت که اختصاصا بتواند به تولید کارهای اختصاصی ویژه جنگ بپردازد و این تولیدات صدا و سیما بود که بیشتر به گوش مخاطبان می رسید.
وی اضافه کرد: البته تا سال ۶۵ هیچ پخش و نشر رسمی در حوزه موسیقی وجود نداشت اگر هم چند مجموعه می خواستند از مرکز سرود و آهنگ های انقلابی مجوز بگیرند، باید مدت دار مجوز می گرفتند چون که مجوزهای آن دوران شش ماهه بود و پس از انقضای مدت مجوز باید مجوز دیگری صادر می شد. البته به روایتی موسسه «ماهور» نخستین مجموعه ناشری بود که کار خویش را پس از انقلاب آغاز کرد ولی فراموش نکنیم که این مجموعه قدیمی اول بعنوان ناشر کتاب کار خویش را آغاز کرد که بطور قطع آقای موسوی بعنوان مدیر این موسسه خاطرات جالب و ارزشمندی در این عرصه دارد.
متاسفانه طی دو دهه اخیر اغلب آثاری که چه در چارچوب آلبوم و چه در چارچوب کنسرت به مخاطبان عرضه می شود، محدود به آثار سفارشی شده است. این یعنی دقیقا نقطه مقابل تولید آثار موسیقایی در دوران جنگ است که حتی هنرمندان خیلی از آنها گمنامندوی با ذکر پیشینه ای از فعالیت های برخی موسسات نشر موسیقی در قبل از انقلاب اسلامی و نحوه فروش آثار موسیقایی در خیابان لاله زار تهران به فعالیت بعضی از ناشران پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره نمود و اظهار داشت: موسسه «ماهور» از ابتدا راه خویش را مشخص کرد. بقیه افراد همچون غلام علمشاهی، اکبر سلطانی، غلام ترابی و تعدادی دیگر هم به دنبال بخش دیگری از موسیقی رفتند. به عبارتی تا چند سال که این عزیزان مشغول به فعالیت بودند پروانه نشری هم وجود نداشت. حتی آقای موسوی با پروانه انتشارات کتاب کار می کرد. پس وقتی همه اینها نبودند ازاین رو بطور قطع تولید و نشر آلبوم های مربوط به جنگ و انقلاب هم دارای انسجامی نبود پس دلیلی نداشت که ناشر بخواهد بعنوان یک کالای همیشگی به این آثار نگاه کند.
وی افزود: با این شرایط آثار اغلب در شرایط غیر منسجم به صورت کپی شده تکثیر شده و در کوچه و خیابان به مردم عرضه می شد وگرنه اگر بخواهید دنبال ریشه هرکدام از آثار بروید متوجه می شوید خیلی از آهنگسازان حتی برای تولید این کارها پولی هم نگرفتند. به هر ترتیب می توان گفت آثاری که در دوران جنگ با مبحث جنگ ساخته شده غیر از آرشیوی که در سازمان صدا و سیما وجود داد، وضعیت منسجمی ندارد چون که در آن دوران متولی وجود نداشته که بخواهد این آثار را تدوین و گردآوری کند. حتی شاید حالا «مستر» بسیاری از این آثار دیگر وجود نداشته باشد. شما مطمئن باشید بسیاری از موسیقی هایی که امروز من و شما درباره آن صحبت کردیم اصلا نمی دانیم آهنگساز و شاعرش کیست؟ پس می توان گفت تا سالی که متولی برای این نوع موسیقی وجود نداشته یا تا سالی که نخستین پروانه نشر صادر شده بطور قطع نمی توان درباره انسجام آرشیو آثار موسیقی در رابطه با جنگ و فروش آن به مخاطب صحبت کرد. از آن زمان به بعد هم با هنرنمایی خوانندگانی چون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری که روی بورس هستند آیا می شود بازهم دنبال کار مناسبتی و فصلی رفت؟ البته به نظرم هنوز هم این شرایط وجود دارد که می توان برای آن برنامه ریزی مناسبت تری کرد.
تولید کارهایی که رنگ و بوی سفارشی دارند
این ناشر موسیقی در بخش پایانی صحبت های خود پیرامون وضعیت فعلی نظام تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی در رابطه با جنگ و دفاع مقدس خاطرنشان کرد: متاسفانه طی دو دهه اخیر اغلب آثاری که چه در چارچوب آلبوم و چه در چارچوب کنسرت به مخاطبان عرضه می شود، محدود به آثار سفارشی شده است. این یعنی دقیقا نقطه مقابل تولید آثار موسیقایی در دوران جنگ که حتی هنرمندان خیلی از آنها گمنامند. یعنی می توان این چنین برداشت کرد که کارهای آن دوران برآمده از دل هنرمندان بوده که برای آن لحظه و آن دوران آثاری را ساختند.
چمن آرا در انتها صحبت هایش اظهار نمود: اما الان در خیلی از موارد حتما باید سازمان یا مجموعه ای باشد که کار را سفارش می دهد تا کاری را در این حوزه تولید کنند. به هر حال می توان گفت آن عرضه و تقاضایی که در آن دوران و یک ماه پیش از آن ایام ویژه به وجود می آمد امروزه به این شکل است که از یک ماه قبل این مجموعه ها و موسسات هستند که تلاش می کنند کاری را به صورت سفارشی تولید کنند. شاید این چنین بتوان اظهار داشت که در حقیقت دیگر شور و هیجانی در قطعه ها نمی بینیم و صرفا یادآوری ابهت آن روزهاست که برای مخاطبان نمایش داده می شود چونکه موسیقی آن دوران برای دفاع مقدس کارکردهای خاص خویش را داشت ولی الان فقط شرایط یک ادای دین به موسیقی آن دوران است که فقط سازبندی ها تجملاتی تر و پرحجم تر شده است.